مهراد گلممهراد گلم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

شيريني زندگي ما

دوستای من

سه شنبه خاله روشنک دوست مامانیم با دوتا دختراش اومده بودن خونمون مهمونی که خیلی بهمون خوش گذشت منم صاحب دوتا دوست جدید شدم. تینا وتارا ...
28 فروردين 1393

یالله...

چند روز پیش داشتم با مهرادی بازی میکردم بی هوا دستمو بردم ترفش گفتم یالله اونم دستشو دراز کردو گفت یایایا .. از اون روز هر وقت دستمو میبرم طرفش همون عکس العملو داره بعلاوه عقب و جلو میره به زبونه ساده تر نانای میکنه . مامانی فدات بشه عسلم   ...
28 فروردين 1393

سيزده بدر و خاطره جا ماندن از قافله

امسال قرار بود سيزده رو به اتفاق فاميل تو لويزان بدر كنيم  همه آماده بوديم كه بريم چندتا ماشين به همراه يه قابلمه بزرگ كوفته كه مامان ماماني درست كرده بود به راه افتادن مامانو باباي بابايي هم منزل ما بودن ما و دايي سعيدينا جزء گروه آخر بوديم كه داشتيم ميرفتيم كه ديديم خانواده دايي رضا از وسط راه به علت خرابي ماشينشون برگشتن اين شد كه ما سه خانواده امسال از قافله عقب مونديم و نشد كه سيزده بدر رو با فاميل باشيم ولي در عوض تو حياط خونمون سيزدهمونو بدر كرديم جاي لويزانيا و همتون خالي به ماهم خيلي خوش گذشت.     ...
17 فروردين 1393

اولين عيد( خونه پدري)

عشق مامان و بابا اولين عيدوبهار زندگيت مبارك ايشالا صدتا ازين بهارا ببيني.   ازت ممنونيم كه با پا گذاشتن تو زندگيمون هواي زندگيمونو بهاري كردي. ...
17 فروردين 1393